سه شنبه 17 آبان 1390برچسب:, :: 17:52 :: نويسنده : amin
نزدیک میشم وقتی حواست نیست اونقد که مرزی جز لباست نیست!
از پشتِ سر چشماتو میگیرم بگو کی ام؟ وگرنه می میرم...
نزدیک میشم وقتی حواست نیست اونقد که مرزی جز لباست نیست
از پشت سر چشماتو میگیرم بگو کی ام که برگشتم !؟ بگو ! وگرنه می میرم
منم اونکه تظاهر کرد نداره دیگه احساسی شاید واسه همینم هست که دستامو نمیشناسی
منم اونکه ازت دوره ولی قهرش حقیقت نیست اون که با تموم دلتنگیش تولد ِ تو دعوت نیست!
شاید از صورت ِخستم...از این لحن ِ غم آلودم بفهمی من کی ام امشب! کجای زندگیت بودم!
نمیخواستم بدونی تو چرا به گریه افتادم... اگر اصرار میکردم تو رو از دست میدادم ! . . .
منم اونکه تظاهر کرد نداره دیگه احساسی شاید واسه همینم هست که دستامو نمیشناسی !!
منم اونکه ازت دوره ولی قهرش حقیقت نیست! که با تمام ِ دلتنگیش! تولد ِ تو دعوت نیست!
نظرات شما عزیزان:
✓☂★★ سیرجانی ها ★★☂ درباره وبلاگ موضوعات پیوندهای روزانه پيوندها تبادل لینک هوشمند نويسندگان |
|||||
|